آمدی رفت ز دل صبر و قرارم بنشین
بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین
دل و دین بردی و اکنون پی جان آمده ای
بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین
آمدی کز غم بیرون ز شمارم پرسی
بنشین تا به تو یکی یک بشمارم بنشین
از برم رفتی و می میرم از این غم باری
به کنارم ننشستی به مزارم بنشین
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : یک شنبه 13 فروردين 1391
| 2:25 | نویسنده : خداداد |